نژاد مردم بلوچ
نام بلوچ را نخستين بار در نوشته هاى جغرافى نويسان اسلامى قرن چهارم مانند استخرى، ابن حوقل، مسعودى،سیستانی و مؤلف حدود العالم، همراه با كوچ مى بينيم. اينها كوچ و بلوچ را دو طايفه ميدانند كه در سرزمينى مجاور هم در دشت جنوبى مكران و دامان كوهستان بشاگرد و اطراف جيرفت مى زيسته اند. محققان مسكن اوليه قبايل بلوچ را شمال ايران و نواحى شرقى درياى خزر ميدانند. بدون ترديد بلوچها از اقوام آريايى هستند كه پس از گذشتن از نواحى شمالى به جنوب درآمدهاند. نزديكى زبان بلوچى به زبان باستانى اقوام هند و اروپايى، مؤيد اين حقيقت است . همچنين سنجش هايى كه دانشمندان نژاد شناس با اندازه گيريهاى مكرر از طول بدن، در حال نشسته و ايستاده و طول و عرض سر، پيشانى، گونه ها و تناسب بين گونه ها، عرض فكين، پهنا و درازا و بلندى بينى، درازاى گوش، طول و عرض تمام صورت افرادى كه از همه قبايل و طوايف به منظور گروه بندى نژادى ملل كرده اند، معلوم نموده اند كه مشخصات نژاد بلوچان و آريائيها كاملاً يكسان است و بى گمان بلوچها از آريائيان جدا شده و در زمانهاى گذشته، به جنوب آمده و در دشتها و دامنه هاى كوههاى اين سرزمين بلوچستان پراكنده شده اند.
مردم بلوچ از نژاد آريايى هستند كه مسكن اصلى آنها در كنار درياى خزر، ناحيه گرگان امروزى بوده است و بعدها به قسمت كرمان آمده و از آنجا به بلوچستان رانده شدهاند و چون به لحاظ موقعيت جغرافيايى، از تهاجم مغول و تيمور و اعراب و ساير اقوام به دور بوده اند، نژاد خود را به خوبى حفظ كرده و چهره هاى اصيل آريايى در ميان آنها به خوبى مشاهده مىشود. بيشتر پژوهشگران ايرانى و خارجى معتقدند كه نژاد ايرانى ، خاصه نژاد بلوچ از زيباترين نژادهاست و عليرغم قرب و جوار با كشورهاى پاكستان و هندوستان، از ساكنان آن مرز و بوم متمايز هستند و خطوط اصلى سيماى نجيب و قديم خود را حفظ كرده اند. اوژن اوبن فرانسوى مى گويد : در سلسه جبال غربى و جنوبى، كردها، لرها و بلوچ ها نمونه هايى از نژاد خالص ايرانىاند كه كاملاً خالص و دست نخورده مانده اند.در باره ايرانى بودن بلوچها، شك و ترديد نمى توان كرد، زيرا زبان و آداب و رسوم بلوچها نمايانگر ايرانى بودن آنهاست. اكثر نژاد شناسان و مردم شناسان از قبيل برتن هنرى فيلد و كرزن و ديگران به دلايلى، ايرانى الاصل بودن آنها را ثابت كرده اند. برتن انگليسى مى نويسد : بلوچ هيچ شباهتى به فرزندان اسماعيل ندارد؛ چشمانش درست و سياه، مانند چشمان پارسى است. و بسان ديدگان عرب، ريز، ناآرام و آتشين نيست. بالايش بلند، خوش اندام، و ايرانى وار، ريشش انبوه و بلند است كه خود نشانهاى از تندرستى است. پروفسور كين بلوچها را از نژاد تاجيك دشتى مىداند. كلنل ديمز مسأله را از طريق علمى بررسى مىكند و جمجمه بلوچ را از نوع پهن سران ايرانى مى داند و مى نويسد كه جمجمه عرب و هندى از نوع دراز سران است. او ميگويد كه اگر خصوصيات مغزى و جسمى بلوچ را در نظر بگيريم، بايد او را ايرانى نژاد و مانند تاجيكان و ديگر مردمان فلات ايران بدانيم.
فردوسى در شاهنامه صريحاً مى نويسد كه بلوچها در زمان انوشيروان سرزمين گيلان را ويران و تباه ساختند، از آن پس به سمت جنوب كوچانده شدند تا اينكه در سرزمين فعلى ساكن گشتند و قسمتى از سپاهيان كيخسرو را بلوچها تشكيل مىدادند، كه سربازانى جنگاور و دلير بودند و در ميدان جنگ هيچگاه پشت به دشمن نمىكردند.سرهنرى پيتنچر معتقد است كه بلوچها از نژاد تركمن مى باشند ولى پروفسور را بين سون مى گويد ، بلوچ، مفرس بلوس است كه پادشاه بابل بوده، با نمرود پسر كوش كه در كتاب مقدس ذكر آن رفته، يكى است، بلوس و كوش به مرور ايام تبديل به بلوچ شده است.
بلوچ از دو كلمه بَر و لَچ تشكيل يافته است، بَر به معنى بيرون - دشت جلگه، و لچ به معنى لخت - لوت - برهنه است. برلچ مردمى را گويند كه در دشت لخت و بيابان برهنه زندگى مىكنند. مردمى كه دشتى يا به گفته برهان قاطع صحرايى هستند. اين معنى نه تنها با زندگى امروز بيشتر بلوچها صدق مى كند، بلكه براى نخستين بار با نام بلوچ هنگامى برمى خوريم كه آنان در سده چهاردهم هجرى در دشت جنوبى كرمان و دامان كوهستان بشاگرد زندگى مىكردهاند. بلوچها هنوز هم به دشت «گيابان» مى گويند. رنگ چشم و موى بلوچها بيشتر مشكى است و كسانيكه داراى موهاى خرمايى و چشمهاى كبود يا خاكسترى رنگ باشند نيز در بين آنها يافت مىشود و رنگ بدن بلوچها گندم گون و روشن است«. هنرى، فيلد، مردم شناس آمريكايى در سال 1955 با اندازه گيرى وعكسبردارى بيش از 2000 نفر بلوچ در بلوچستان شرقى مىنويسد : بلوچان پيوستگى نژادى با مردم ايران دارند. هيچ يك از افراد مطالعه شده، نشانى از نژاد زرد نداشته و بسيارى از آنها با مردم باختر اروپا پيوستگى نشان دادهاند، البته در مواردى بسيار كم اثرى از سياه پوستان در آنها ديده شد و بررسيها نشان داد كه آنها با مردم آن سوى هند پيوستگى نزديكى دارند.
با توجه به مطالب مذكور چنين ميتوان نتيجه گرفت كه قوم بلوچ از روزگاران كهن، در سرزمين بلوچستان ساكن بوده اند و قدمت آنها به تاريخ مدوّن ايران مىرسد. بنابراين بايد قبول كرد كه بلوچها آريايى نژاد و به بيان ديگر ايرانى نژاد هستند و در اين مورد نبايد هيچگونه شك و دو دلى به خود راه داد، زيرا بسيارى از باورهاى بلوچها در حال حاضر نيز با باورهاى آرياييها همخوانى نزديكى دارد و اين را دهها و بلكه صدها نويسنده ايرانى و خارجى نيز تأييد كردهاند، البته اين را نيز بايد مد نظر قرار داد كه بلوچها از آميزش با اعراب و هنديها و بسيارى از اقوام ديگر بى بهره نبوده اند. لازم به توضيح است كه كليه افرادى كه در منطقه سرباز زندگى مىكنند و به زبان بلوچى تكلّم مى كنند، بلوچ نيستند؛ چون در ادوار مختلف، اقوام گوناگونى از مناطق اطراف از جمله، اعراب، افغانها، هنديها و حتى سياهان قارّه آفريقا، به دلايلى به اين سرزمين آمده و به مرور زمان، فرهنگ و منش بلوچها بر آنها مستولى شده، و آنها اصالت قبلى خود را از دست داده اند و به عنوان بلوچ مشهور شده اند، در حاليكه بلوچها از نژاد آريايى هستند و توانسته اند كمابيش در نقاط مختلف بلوچستان اصالت خويش را حفظ نمايند.
طایفه قلندرزهی اصیل ترین طایفه بلوچی است که ذات و خصلت سیدی در وجود آنها نهفته است .با بررسی طوایفی که در محدوده ی سرحد بلوچستان ساکن می باشند می توان دریافت طایفه ی قلندرزهی تنها طایفه ای است که ذاتآ رفتار و منش بزرگان و سید گونه در انها فقط دیده می شود.البته هم اکنون طوایفی ادعا دارند که ما از نسل شه حسن بلانوش هستیم ولی این ادعای آنها پوچ و بی پایه و اساس می باشد و لذا از طریق مواصلاتی که با طوایف سید داشته خود را به آنها مرتبط می سازند و حتی در بعضی موارد خود را تایید و ما را رد میکنند که دلیل بر بی پایه بودن ادعای این طوایف می باشد، جعل شجره به راحتی می تواند به وسیله این چنین افرادی صورت گیرد و خود را از این طریق به سید زادگان بچسپانند.شجره های واقعی طوایف بلوچ در پاکستان و در کتابخانه ی بزرگ شهر کویته یافت می شود.